409آنلاین |
سال ها پیش از این زیر یک سنگ گوشه ای از زمین من فقط یک کمی خاک بودم همین یک کمی خاک که دعایش پرزدن آن سوی پرده ی آسمان بود آرزویش همیشه دیدن آخرین قله ی کهکشان بود خاک هر شب دعا کرد از ته دل خدا را صدا کرد یک شب آخر دعایش اثر کرد یک فرشته تمام زمین را خبر کرد و خدا تکه ای خاک برداشت آسمان را در آن کاشت خاک را توی دستان خود ورز داد روح خود را به او قرض داد خاک توی دست خدا نور شد پر گرفت از زمین دور شد راستی من همان خاک خوشبخت من همان نور هستم پس چرا گاهی اوقات این همه از خدا دور هستم؟! پی نوشت: شعر از کتاب چای با طعم خدا از عرفان نظرآهاری [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 6:36 عصر ] [ عالیه ]
صبح ساعت 7:35،ایستگاه اتوبوس به مقصد دانشگاه اصفهان پر است از دانشجویانی که به عشق گذراندن 4 واحد عمومی از خواب صبحشان زده اند و حالا من هم به آن ها پیوسته ام. برای من که در تمام 9 ماه سال تحصیلی می توانم برای کلاس های 8 صبح تا یک ربع به هشت خواب باشم و البته مجبور نیستم ترافیک صبحگاهی شهر را تحمل کنم،تحمل این بیدار شدن و شلوغی اتوبوس و البته ی گرما و تشنگی ماه رمضان یه جورایی غیر قابل تحمل بود. این فقط یک صحنه از صحنه های ریز و درشت امروز بود. اولین روز از طرح ضیافت اندیشه. طرحی که قرار است جایی باشد واقعا برای ضیافت اندیشه ها. البته چیزی که ما امروز دیدیم هنوز تا ضیافت خیلی راه داشت و به قول دوستان همان جو کلاس های دانشگاه بود و همان درس های عمومی حالا شاید تنها تفاوتش استادانش باشند که فکر می کنم کمی بالاتر از سطح دروس عمومی بودند و این یک نکته ی مثبت بود(وقتی سیما گفت که تهران خبلی برنامه هاش خوبن حسرت خوردم که کاش منم اونجا ثبت نام کرده بودم) توی سایت دیدم که افتتاحیه دانشگاه تهران با حضور وزیر ارشاد و نایب رئیس مجلس و... بوده و افتتاحیه ی ما... .خدا شانس بده البته امروز در معدود دقایقی که کلاس به بحث و گفت وگو تبدیل می شد و از حالت استاد محوری خارج می شد،خوشحال بودم که در تمام طول کلاس این طور نیست،چون دانشجویانی هستند که انگار فقط می خواهند مخالفت کنند و اصلا گاهی ارتباط دادن سوالشان با موضوع بحث پیچیده بود.و البته از حضور دانشجویان خوبی که واقعا با اطلاعات کامل سر کلاس حاضر بودن را هم نباید نادیده گرفت. پی نوشت: قالب وبلاگ به افتخار اعلیحضرت تا اطلاع ثانوی همین خواهد بود. [ شنبه 89/5/23 ] [ 5:7 عصر ] [ عالیه ]
به نام خدا؛هم او که با آفریدن اعلیحضرت دست به کاری بزرگ زد. اعلیحضرتا سرورم متاسفانه فاصله مان اجازه خدمت رسیدن و تقدیم باز هم می گویم: پی نوشت: می دانم که اعلیحضرت اینجا را نمی [ چهارشنبه 89/5/20 ] [ 10:25 صبح ] [ عالیه ]
|
|