وبلاگ :
409آنلاين
يادداشت :
نارگيل/7
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيما
poste jadid mokhaaaaaaaaaam
+
سيما
در حسرت ديدارتو آواره
پاسخ
اي جانمنم دلم خيلي براتون تنگ شدهراستي 15 فروردين عرووسي سمانه ست
+
ali
عالي،عالييي بود
+
ننه اسماعيل
ووووووووووواي اسماعيل چيه اينا رو نوشتي اشكم ريختتتتتتتتتتتتتتت يادته ميرفتيم تره بار با چه بدبختي وسيله هار مي اورديم دستامون تاول ميزد تا جلوي گلستان 4 مي اورديم زنگ ميزديم نيرو كمكي مي اومد چقه خنگ بودم نه؟ از فاطمه خبر داري؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مامان نشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقه فحشون مداد وقتي مخوابيد سر و صدا مكردم اگه بنويسم تا صبح بايد بنويسم باي باي
پاسخ
دور از جون خنگ ننهفاطمه رو هفته پيش ديدم،اين هفته هم دوباره ميبينمش آخه کلاس مربيگريه،نه فعلا بدجور درگير کار و ايناست،اتفاقا اين سري با هم اون روز رو مرور کرديم چقه خنديديم
+
پدرام
عجب. آدما که بزرگ ميشن از هم دور ميشن. بايد قدر لحظه ها رو وقتي توش هستيم خوب بدونيم و نهايت استفاده رو ازش ببريم. اتفاقا خيلي وقت پيشا يه پست در اين باره نوشتم. البته تقريبا در اين باره: http://dailypedram.com/?p=134
پاسخ
وقتي از اين جهت نگاه ميكنم بزرگ شدن رو اصلا دوست ندارم،ميدوني بچه خوابگاهي ها دو بار در موقعيت دور شدن قرار ميگم يه بار ترم اول كه بايد از خونوادهات و اون فضاي راحت و دوست داشتني دل بكني و يه بار موقع فارغالتحصيلي وقتي كه بايد از دوستايي كه به نوعي اعضاي خانواده ي دومت هستند جدا بشي،واقعا تحملش سخته،بايد بچه خوابگاهي باشي تا متوجه بشي
+
سمانه
سلام واي كه چقدر اون شب خنديديم فيلمشو دارم با اون صدات ميگي آهنگري مزرعه نو
پاسخ
يادته از ته قلب ميگفتم يا علي،يا حسين،عاشق اون روزام