وبلاگ :
409آنلاين
يادداشت :
آيا من افسرده ام؟
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پخموله
سلام
يه روز يه همايش توي دانشگاهمون برگزار شد. سخنرانش از درجات عالي علمي برخوردار بود. از اونهايي که در زندگي خانوادگي، اجتماعي، علمي، فرهنگي و سياسي سرآمدن. از آنهايي که مطالعه زندگيشون به آدم انرژي مضاعف براي کار کردن ميده.
آقاي دانشي ميگفت: «يه روزي وظيف? ما اين بود که بجنگيم. امروز وظيفه مون کار تحقيقاتيه. ديگه هرگز جنگ سختي پيش نمياد که شماها بخوايد بريد خط مقدم. امروز اينجا خط مقدمه. براي وطنمون، براي دينمون، براي آزادي مون، براي ناموسمون، براي خانواده مون و براي تمام چيزهايي که داريم بايد درس بخوانيم و کار تحقيقاتي کنيم. براي تمام چيزهايي که نداريم بايد بجنگيم و کار تحقيقاتي کنيم. ستاره هاي موفقيت و پيشرفت نزديکن. ما بادي به اندازه کافي دستمون را دراز کنيم. اگه دستمون کوتاهه، بايد فکر کنيم و ببينيم که چطور و به چه وسيله اي ميتونيم ستاره به دست بياريم. اين يعني رسيدن به هدف با استفاده از علم.»
حرفاش به دلم نشست. من براي خودم، وطنم و دينم درس ميخونم. نمي خوام يه جوري زندگي کنم که آيندگان بيان و بگن: اينا اين همه سال چيکار ميکردن؟؟
بايد مفيد بود .(دقت کن: بايد!)